جنبه های روانی و عملی تأیید پیمان استرانریک امریکا و افغانستان
1- مخالفان
این گروه که اقلیت را تشکیل می دهد، این روزها از تمام توانایی های سخت افزاری و نرم افزاری خود استفاده می کند تا مانع تأیید پیمان استراتژیک در لویه جرگه مشورتی شود. برادران ناراضی جناب حامد کرزی در گام نخست با انجام عملیات انتحاری در نزدیک محل برگزاری لویه جرگه و کشتن انسان های بی گناه، خواستند افکار عمومی را تحت تأثیر قرار بدهند و با پدید آوردن مشکل امنیتی مانع آمدن نمایندگان از گوشه و کنار افغانستان به کابل شوند. برادران راضی اما مخالف امضای پیمان امنیتی جناب حامد کرزی، از طریق رسانه های دیداری و شنیداری هنوز در پی ایجاد مانع در راه تأیید پیمان در لویه جرگه مشورتی است. این دسته در گام نخست یک راهپیمایی اعتراض آمیز را به رهبری برادر نیمه راضی، جناب وحید مژده، که از یکی از برادران ناراضی در شورای کویته کسب تکلیف کرده بود، سازماندهی و مدیریت کرد. در گام دوم برادران راضی از کرزی و ناراضی از پیمان، راهپیمایی دیگری را در زیر پل کوته سنگی کابل سازمان دادند که به دلیل عدم استقبال شهروندان کابلی برگزار نشد .
این گروه برای امضا نشدن پیمان زحمت فراوانی کشیدند. تمام آیات و روایات و احادث معتبر و غیر معتبر و نیز عنعنات! ملی را در این مدت زیر و رو کردند تا حرمت یا حداقل کراهت این پیمان را به عالم ملکوت پیوند بزنند و مردم را از سلطه و سیطره کفار بر مؤمنان بتر سانند و تمام بدبختی افغانستان را در گذشته و آینده به گردن این پیمان بیندازند.
2- موافقان پیمان
جبهه موافقان پیمان و برادران صد درصد راضی جناب حامد کرزی نیز در این مدت بیکار ننشستند و کارهای بسیار بزرگی را انجام دادند. کابل را یک هفته تعطیل اعلام کردند. گفت و گوی برادر نیمه راضی، آقای مژده را با یکی از رهبران برادران ناراضی کویته شنود کردند. روزنامه ها و تلویزیون های این گروه، گروه گروه آدم دعوت کردند تا در باره لزوم و وجوب امضای پیمان استراتژیک برای کشور جنگ زده افغانستان مقاله بنویسند، میزگرد تشکیل بدهند و سخنرانی کنند و همه خوشبختی های آینده افغانستان را که بلا فاصله پس از امضای این پیمان! آشکار خواهد شد، از برکت این پیمان بدانند.
اهمیت امضای پیمان استراتژیک
بازتاب اهمیت امضا و عدم امضای پیمان را می توانیم در دو بُعد و بخش بررسی و مطالعه کنیم:
1- بعد روانی
امضای این پیمان از نظر روانی برای افغانستان بسیار اهمیت دارد زیرا در عرصه سیاسی برای حکومت افغانستان پشتوانه بسیار بزرگی در فرایند صلح با برادران ناراضی به شمار می رود. در عرصه نظامی نیز پشتوانه بزرگی برای ارتش ملی و نیروهای نظامی افغانستان به شمار می رود که در خط مقدم نبرد با برادران ناراضی خود در گیر هستند. در بخش اقتصادی نیز مردم از نظر روانی به آینده امیدوار می شوند و فرایند سرمایه گذاری داخلی و خارجی و در پیوند با آن ایجاد کار و اشتغال و پروسه بازگشت مهاجران ازخارج ادامه خواهد یافت. اگر پیمان استراتژیک از سوی لویه جرگه تأیید نشود بدون شک پول ملی افغانستان در برابر ارزهای های خارجی ارزش خود را از دست خواهد داد. اجناس و کالاهای اساسی مردم افغانستان در فصل زمستان بسیار گران خواهد شد زیرا تعادل عرضه و تقاضا و توجه مردم به ارزهای خارجی در بازار آشفته افغانستان در این گونه موارد بیش از آن که از قاعده بازار و دانش اقتصاد پیروی کند، تحت تأثیر مسایل روانی و شایعات موجود قرار می گیرد.
2- بعد عملی
پرسش این است که آیا محتوای این پیمان در مرحله کاربردی و عملی به اندازه بعد روانی آن است؟
متنی که تا کنون بیرون آمده و در دسترس نمایندگان لویه جرگه قرار گرفته است، اعلام می دارد که اگر روزی و روزگاری محک تجربه به میان آید و این پیمان در معرض آزمون گذاشته شود، کشور افغانستان، به سادگی و آسانی نمی تواند امریکا را متقاعد سازد که براساس این پیمان از منافع افغانستان و تمامیت ارضی آن در کنار افغانستان دفاع کند. زیرا متن پیمان آن قدر منافذ و سوراخ سنبه هایی دارد که امریکا به آسانی با استفاده از همین متن موجود، برای خود دست آویزی بسازد و افغانستان را در برابر تجاوز خارجی تنها بگذارد. مثلا اگر سربازان پاکستانی دوباره وارد خاک افغانستان شدند _ مانند قضیه چندماه پیش_ آیا امریکا این مسأله را تجاوز به شمار می آورد و موجب نگرانی خود می داند، یا منافع خود را در خطر می انگارد؟ چنانکه در ماده ششم پیمان آمده است. آیا در این مورد هم مانند بمباران لانه های تروریستی توسط هواپیماهای بی سرنشین خود واکنش سریع نشان خواهد داد؟
نکته دیگری که درباره پیمان یادشده گفتنی است این است که ماده دهم که در باره گشت گذار وسایط، کشتی ها و طیاره های امریکایی در افغانستان سخن می گوید. از ورود کشتی های امریکایی به خاک افغانستان سخن به میان آورده است. برای من پرسش برانگیز بود که چگونه کشتی های امریکایی وارد خاک افغانستان که راهی به دریا ندارد خواهد شد؟ به نظر می رسد این پیمان، از روی پیمان امریکا با کشور دیگری که قلمرو آبی دارد کپی شده است و واژگان کشتی همچنان مانده است. یااین که منظور از کشتی، در این پیمان قایق است.
ماده دهم فقره سوم:
«باحفظ کامل حق حاکمیت خویش و در مطابقت با اهداف و ابعاد این قرارداد، افغانستان به کشتی ها و وسایطی که توسط نیروهای امریکایی ویا برای استفاده خصوصی این نیروها فعالیت می کند اجازه ورود، خروج و فعالیت در داخل خاک افغانستان را می دهد.تمامی این کشتی ها و وسایط با رعایت کامل مقررات مصؤونیت گشت و گذار در افغانستان فعالیت می کند...»