سالروز تولد احمدشاملو
احمد شاملو ۸۸ (الف بامداد) ساله شد احمد شاعر، نویسنده، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگنویس ایرانی و از بنیانگذاران و دبیران کانون نویسندگان ایران ۸۸ ساله شد. شاملو متولد ۲۱ آذرماه ۱۳۰۴ در خانه شماره ۱۳۴ خیابان صفیعلیشاه تهران است. شاملو به قطع از معروفترین و محبوبترین شاعران ایرانی است که آثار فراوانی از قبیل شعر و ترجمه و نمایشنامه و فیلمنامه و … از او به جا مانده است. از معروفترین آثار او میتوان به "کتاب کوچه" اشاره کرد که عنوان فرهنگنامهای است که شاملو به کمک همسرش آیدا سرکیسیان در چندین مجلد به عنوان دایرهالمعارف فرهنگ عامیانه مردم ایران تدوین کرده است. این دانشنامه در چندین جلد شامل اصطلاحات و ضربالمثلهای ایرانی است. شاملو فعالیتهای سینمایی هم داشته است که البته به اندازه کار او در شعر و ترجمه موفق نبوده است. از میان فیلمنامههایی که نوشته است میتوان به بن بست (۱۳۴۳، میرصمدزاده) و فرار از حقیقت (۱۳۴۵، ملکمطیعی) اشاره کرد. شاید بتوان از مهمترین اتفاقات زندگی احمد شاملو آشناییاش با نیما یوشیج پدر شعر نو فارسی نام برد.او در سال ۱۳۲۵ با نیما آشنا می شود. رابطه شاملو و نیما بیشتر می شود به طوری که بین آنها رابطه خانوادگی ایجاد میشود که تا سالهای متمادی دوام مییابد. نیما یوشیج در ۱۴ خرداد ۱۳۴۰ کتاب "افسانه" خود را با یادداشتی به شاملو هدیه میدهد و مینویسد: "عزیز من، این چند کلمه را برای این مینویسم که این جلد افسانه از من، در پیش شما یادگاری باشد. شما واردترین کس به کار من و روحیه من هستید و با جراتی که التهاب و قدرت ِ رویت لازم دارد، واردید. از آثار مهم شاملو میتوان به هوای تازه، باغ آینه، آیدا در آینه، آیدا،درخت و خنجر و خاطره، ابراهیم در آتش، دشنه در دیس، مدایح بیصله و … نام برد. شاملو همچنین رمانها و مجموعه اشعار شاعران دیگر را نیز ترجمه کرده است. از اشعار میتوان به همچون کوچه بیانتها، هایکو، شعر ژاپنی به همراه ع.پاشایی و سیاه همچون اعماق آفریقای خودم اشاره کرد. دن آرام نوشته میخائیل شولوخف معروفترین رمانی است که شاملو ترجمه کرده است. احمد شاملو بی شک تاثیرگزارترین فرد بر شعر معاصر فارسی است. احمد شاملو در ساعت ۹ یک شنبه شب دوم مرداد ماه در خانه خود در دهکده فردیس درگذشت.
عابر
(به شادروان شاملو)
عصا زنان به سوی ماه می رود عابر
کتاب کوچه به همراه می رود عابر
تمام خستگی اش را نهاده بر دوشش
نگاه می کند و... گاه می رود عابر
از آن چه رفته بر ايل وتبار غمناکش
چه رنج دیده، چه آگاه می رود عابر
همیشه دفتر تقويم ها ورق خورده است
ولی چه زود و چه کوتاه می رود عابر
ميان ماندن و رفتن که انتخابی نيست
چه می توان به جز اين راه ... می رود عابر
درخت دست تکان می دهد: خدا حافظ
نسيم چشم به راه : ....آه می رود عابر